وقتی دلت از همه میگیره
همه ناکامی های زندگیت همه شکست ها همه ی زخمات میاد جلو چشمات.
هر زخمی که یه روز بوده خوب شده یه دفعه سر باز میکنه و میسوزوننت.مچالت میکنن. اونوقت تو میمونی و یه عالمه ناکامی که توی یه لحظه زندگیشون میکنی.تو یه لحظه بوشون میکنی. ارون لحظه تا مسلط شدن یه خودت از همه مینالی.از خدا گلایه میکنی.فکر خودکشی میزنه بهت.
الانم ازون لحظه ها بود که گذشت و به خودم اومدم.